Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 27 خرداد ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اکشن، «به وقت شام»هنوز به آنها فکر می‌کنمهم‌نشینی در ضیافت سریال‌های خاطره‌ساز به میزبانی تلویزیونروایت بازیگر فیلم رگ خواب از حضور در شب‌های قدر/امسال برای شب‌ زنده‌داری به محل قدیمی پدری می‌رومبرش‌هايي از حضور سينماي ايران در جهانداستان دینی یعنی چه؟!رُم، سینمای بزرگ اصغر فرهادیمخاطب با نفس معلق نيست، معطل است!پایان فیلمبرداری «خاله قورباغه»نجات دختربچه از چنگال ناپدری توسط برادر کوچکش+عکس
مشروح اخباراکشن، «به وقت شام»
حرف کليشه‌اي است اگر بگوييم ابراهيم حاتمي‌کيا کارگردان معتبري است و از همين معبر اخبار پيراموني‌اش خيلي زود تيتر يک مي‌شود. براي روشن‌شدن بهانه اين نوشتار مجبوريم از اين کليشه عاريت بگيريم. نام او هم‌وزن و گاهي سنگين‌تر از کارگردان‌هاي نسل اول و استعدادهاي چند دهه اخير است، پس طبيعي است که خبر‌هاي «به وقت شام» از پيش‌توليد تا حالا که فيلم‌برداري آغاز شده، داراي اهميت و اولويت باشند. درباره کارنامه حاتمي‌کيا بارها نوشته شده و زيروبم سه دهه فيلم‌سازي او از جنبه‌هاي مختلف مورد تحليل قرار گرفته است.

اين گزارش مروري است فوري بر مواجهه او با فيلم‌سازي و نوع نگاهش به سوژه.
دوران جنگ؛ ستاره‌اي متولد مي‌شودنام حاتمي‌کيا هم‌نشين جنگ است، اما نه جنگ به معني عامش. از زماني که دوربين به دست گرفت و فيلم کوتاه ساخت، جنگ را طوري ديگر ديد. از همان فيلم نخست «هويت» به‌جاي نزديک‌شدن به خاکريز، با آدم‌هاي جنگ همراه شد و ابتلائات آنها را سوژه کرد. «مهاجر» و «ديده‌بان» در دل معرکه روايت مي‌شوند، اما خصلت‌هاي انساني برايش اولويت داشت، نه دوئل جنگي. نخستين نشانه‌هاي اعتراضي حاتمي‌کيا در «وصل نيکان» ديده مي‌شود، اما زبانش خطاب به همشهريان گزنده نيست.
دوران پساجنگ؛ ستاره‌اي مي‌درخشددفاع مقدس تمام شد و حالا توجه فيلم‌ساز ما بر شهرها و آدم‌هاي پساجنگ معطوف است. کشور بايد ساخته شود و لازم است جراحات ناشي از هشت سال جنگ از شهر و روح و جسم‌ها التيام يابد. کسي حواسش به بازمانده‌ها هست؟ مي‌داند در کشور غربت چه مي‌کشند؟ حاتمي‌کيا رندانه سراغ مجروحان جنگي بستري‌شده در آلمان رفت و «از کرخه تا راين» را ساخت. جنگ بوسني او را به «خاکستر سبز» رساند که تلاشش در زمان خود به چشم نيامد. دو سال بعد دوربين حاتمي‌کيا بار ديگر به دفاع مقدس معطوف شد؛ در «بوي پيراهن يوسف» قصه انتظار را به تصوير کشيد و البته دردها را هم فراموش نکرد: قصه انتظارهاي ناتمام، آزادگاني با چهره‌اي دگرگون، شهري که مثل قبل نيست.... «برج مينو» ميان واقعيت و خيال گذشت و بهانه‌اي بود تا دوربين حاتمي‌کيا به دل جنگ بازگردد. نقطه عطف فيلم‌سازي او زماني رقم خورد که کشور در حال پوست‌اندازي بود. دوره سازندگي داشت تمام مي‌شد و نشانه‌هاي دوران اصلاحات در جامعه به چشم مي‌آمد. «آژانس شيشه‌اي» از دل تعارض‌ها شکل گرفته؛ حاتمي‌کيا نماينده مرداني بود که روزي به خاکريزها رفتند و حالا با پايان جنگ شاهد عکس آرمان‌ها هستند. عباس ترکش در بدن دارد و از مشهد به حاج‌کاظم پايتخت‌نشين پناه مي‌آورد. او هم با دسترنج خود گذران زندگي مي‌کند و جنگ برايش وسیله نشده. تلاش حاج‌کاظم راه به جايي نمي‌برد و او طغيان مي‌کند؛ در يک آژانس شيشه‌اي. پسوند شيشه چه هوشمندانه انتخاب شده و فيلم چه خوب توانسته شعارها را به خدمت درام دربياورد. حاتمي‌کيا پس از آن فيلمي با سه پرسوناژ مي‌سازد و حرف‌هايش درباره مام وطن را به زبان تمثيل بيان مي‌کند؛ «روبان قرمز» اما فقط پسند مخاطبان خاص شد. «موج مرده» روايت فرماندهاني است که جنگ فرصت ارتباط با فرزندان را از آنها گرفت و حالا شکاف موجود برايشان تبديل به بحران شده. اين فيلم هم زير سايه «آژانس شيشه‌اي» ماند تا اينکه حاتمي‌کيا دغدغه‌اش را عام‌تر ديد و به ميان مردمان جنگ‌زده خوزستان رفت. «ارتفاع پست» حکايت مظلوميت قاسم و قاسم‌هاست که متأسفانه همچنان از رنج جنگ رها نشده‌اند.
دهه ٨٠؛ روزهاي ناکاميدغدغه‌هاي ابراهيم حاتمي‌کيا در دهه ٨٠ رنگ عوض مي‌کند. «به رنگ ارغوان» داستان مأموري امنيتي است که مبتلا به عشق شده. مرز باريک عقل و عشق و سيستم امنيتي نتيجه جذابي به دست داده، اما فيلم سال‌ها در محاق بود و موقع اکران استقبال سردي از آن شد. «به نام پدر» دل سخت‌پسندها و البته مخاطبان عام را به دست نياورد و روايت حاتمي‌کيا از تبعات پساجنگ، مانا نشد. «دعوت» مسير کاملا متفاوت او در فيلم‌سازي است. تنها يک روز از اکران فيلم گذشت که چپ و راست هم‌صدا از حاتمي‌کيا خواستند به مسير هميشگي فيلم‌سازي برگردد. دغدغه او براي حفظ نسل و بحران سقط جنين والاست، اما گويا کسي چنين تعهدي را از حاتمي‌کيا نمي‌خواهد. خودش مصر بود در سينماي اجتماعي بماند و نتيجه‌اش شد «گزارش يک جشن». فيلم اکراني معدود در جشنواره بيست‌ونهم فجر داشت و پس از آن به محاق رفت. اتفاقات سال ٨٨ فضاي خاصي ساخته بود؛ حاتمي‌کيا مي‌خواست هشدار دهد، اما نتيجه نه‌تنها «آژانس شيشه‌اي» نشد که ساختارش هم مورد انتقاد قرار گرفت. لحن عصبي و ساختار آشفته فيلم صدای اعتراض بازيگرش، «رويا تيموريان» را درآورد که فيلم‌نامه چيز ديگري بود و نتيجه با آن زمين تا آسمان فرق دارد. فيلم‌نامه اوليه «بانوي شهر ما» نام داشت.گفته مي‌شود فيلم از سوی سازمان سينمايي دولت دهم خريداري شده؛ تمهيدي که به گواه دوستداران حاتمي‌کيا به صلاح او هم هست، چراکه فارغ از محتوا، ساختار فيلم در جايگاه کارنامه او نيست.
دهه ٩٠؛ بازگشت به اوجحاشيه‌هاي «گزارش يک جشن» دست از سر حاتمي‌کيا برنمي‌داشت. مدام توضيح مي‌داد که از روي خيرخواهي و دلسوزي بوده و البته گله مي‌کرد که چرا امکان ساخت فيلم درباره فرماندهان جنگ برايش فراهم نمي‌شود. سال ٩١ با «چ» بازگشتي شکوهمند به سينما داشت؛ پختگي حاتمي‌کيا در کارگرداني تحسين کارشناسان سينما را برانگيخت؛ درون‌مايه آن و قرائت حاتمي‌کيا از زندگي شهيد چمران مدت‌ها محل مناقشه شد. بااين‌حال سه سال طول کشيد تا فيلم بعدي حاتمي‌کيا رونمايي شود. او با سازمان هنري - رسانه‌اي اوج طرح يک فيلم درباره ترور دانشمندان هسته‌اي را پايه‌ريزي کرد و حاصلش شد «باديگارد».
حاتمي‌کيا بار ديگر توانايي‌اش را به رخ کشيد و خاطره «گزارش يک جشن» را به بايگاني فرستاد. درباره «باديگارد» يك اتفاق‌نظر نسبتا عمومي ميان اهالي فن وجود دارد و آن كارگرداني پخته ابراهيم حاتمي‌كياست. اين اتفاق در صحنه آخر و جايي كه مهندس هسته‌اي در حال ترورشدن است و حاج‌حيدر ذبيحي سپر او مي‌شود و خودش به قتل مي‌رسد به وضوح به چشم مي‌آيد. ويژگي نخست اين سكانس، هيجان موجود در آن است كه مخاطب را در سينما نيم‌خيز مي‌كند. بعد از چند صحنه، به سكانس قتل «باديگارد» مي‌رسيم و مواجهه همسر او با جسد. در اين صحنه، راضيه (مريلا زارعي) همسرش را زير چادر مي‌گيرد و دوربين در يك چرخش خيره‌كننده از تونل خارج مي‌شود. اين خروج تداعي‌كننده، پرواز روح حاج‌حيدر است كه دارد از جسم او خارج مي‌شود. حاتمي‌كيا با رهاكردن دوربين و به‌رقص‌درآوردن آن، بر آرامش روح قهرمانش صحه مي‌گذارد. در فصل ابتدايي فيلم قدرت و پختگي حاتمي‌کيا عيان است.
تا پيش از «چ» و «باديگارد» کمتر کسي به قدرت کارگرداني ابراهيم حاتمي‌کيا براي خلق صحنه‌هاي سخت ايمان داشت. تکيه ساخته‌هاي پيشين بر محتوا قرار داشت و دوربين به دنبال مکاشفه درون آدم‌ها مي‌گشت. دو فيلم متأخر او اما از نظر ساختار، روي ديگر توانمندي کارگرداني حاتمي‌کياست. در «به وقت شام» چه خواهد کرد؟ همين‌قدر مي‌دانيم که فيلم پر از صحنه‌هاي اکشن و زدوخوردهايي است که مي‌خواهد بازگوکننده واقعيت‌هاي کشور سوريه باشد. دوستداران حاتمي‌کيا منتظر هستند که فيلم اخير او را ببينند.هنوز به آنها فکر می‌کنم
ساخت مستند «با صبر؛ زندگی» که به روایت مصائب تکان‌دهنده مردم فوعه و کفریا می‌پردازد در روزهای گذشته به پایان رسیده و طی روزهای آینده رونمایی خواهد شد. این مستند یکی از متفاوت‌ترین ساخته‌های سینمای مستند درباره موضوع مقاومت در منطقه است که به روایت مظلومیت، صبر و زندگی مردم 2 شهرک شیعه‌نشین فوعه و کفریا می‌پردازد که پس از 2 سال مقاومت در محاصره نیروهای تکفیری، در زمان تبادل مورد هجوم وحشیانه تروریست‌ها قرار گرفتند و به شکل فجیعی تعداد زیادی از کودکان قتل‌عام شدند.

گفت‌وگو با کارگردان این مستند را در زیر می‌خوانید:***انگیزه اولیه برای ساخت این مستند چطور شکل گرفت؟سال گذشته سفری به 2 شهر تازه آزاد شده نبل و الزهرا داشتیم و در حوزه مستند بحران چندسالی بود که با آغاز فتنه تکفیری‌ها چند مستند را تهیه کرده بودیم و خیلی دوست داشتم مستندی را کار کنیم که به مردم درگیر جنگ پشت جبهه توجه کنیم و تجربه زندگی مردمی که در جنگ هستند را منعکس کنیم. یک هفته بعد از آزادسازی وارد منطقه نبل و الزهرا شدیم و به لطف خدا توانستیم مستند خوبی را تهیه کنیم و اسمش را «با مرگ زندگی» انتخاب کردیم. 2 شهر نبل و الزهرا و فوعه و کفریا اهمیت استراتژیکی داشت. برای ما هم به عنوان مستندساز منطقه‌های ویژه‌ای بودند. این دو شهرک شیعه‌نشین بودند و دشمن روی اینها نیرو و قوای خاصی هزینه کرده بود تا بتواند محاصره‌شان را بشکند و مردم‌شان را قتل‌عام کند که به لطف خدا مردم منطقه مقاومت جانانه‌ای داشتند. همانطور که می‌دانید نبل و الزهرا 4 سال مقاومت کردند و فوعه و کفریا به‌خاطر شرایطی که داشت بعد از نبل و الزهرا محاصره شد و حول و حوش 2 سال و نیم مقاومت کرد. بعد از مستند «با مرگ زندگی» و اینکه ما می‌دانستیم آزادی فوعه و کفریا نزدیک هست، خیلی پیگیر بودم برای آزادسازی این دو شهرک و مردم منطقه که خیلی اذیت شدند، مستندی را تهیه کنم تا در انعکاس روابط انسانی میان آنها و شرایطی که تحمل کردند، کاری کرده باشم. تفاوتی که فوعه و کفریا با نبل و الزهرا داشت، این بود که نبل و الزهرا در 4 سال محاصره یک دسترسی کوچکی از سمت شمال با کردها داشتند و با هزینه زیادی یک سری مواد غذایی می‌رسید و اینها تهیه می‌کردند اما به فوعه و کفریا هیچ راه نفوذی وجود نداشت و از طریق هواپیما برای اینها کمک ریخته می‌شد؛ از طرفی چون مساحت آن منطقه هم خیلی کم بود، خود این آذوقه و کمک‌هایی که برای اینها ریخته می‌شد، درصد کمی‌ از آن به دست خود مردم می‌رسید. مهم‌ترین انگیزه ما، مظلومیت این آدم‌ها بود. ما در تجربه قبلی از نزدیک حس کردیم که چقدر این مردم مظلوم‌اند و صدای‌شان به جایی نمی‌رسد به همین جهت تکلیف می‌دانستم که کاری برای اینها انجام دهم. در این یک سال اخیر، درباره فوعه و کفریا دائما اخبار را پیگیر بودم تا اینکه متوجه شدم قرار بر این هست که این مبادله انجام شود. زمانی هم که به ما گفته شد برای فوعه و کفریا فیلم بسازیم، تصور من این بود که قرار است عملیات انجام شود و نیروها برای آزادسازی منطقه می‌روند. اما با شرایطی که وجود داشت قرار بود مبادله صورت گیرد. ما با فرض اینکه یک کار حماسی و شورانگیز تهیه بکنیم از آزادسازی مردم و اسرا، به منطقه رفتیم اما متاسفانه نتوانستیم راوی شادی باشیم.
این چندمین کار مستند شما درباره فتنه داعش و تروریست‌هاست؟این پانزدهمین کار من در حوزه مستند درباره مقاومت از آغاز فتنه تکفیری‌ها و تروریست‌هاست. البته 5 مستند هم درباره شهدای مدافع حرم کار کرده‌ایم.
همزمانی حضور شما با تبادل مردم فوعه و کفریا اتفاقی بود یا با اطلاع از مذاکرات برای تبادل و زمانش در منطقه حضور پیدا کردید؟همانطور که گفتم ما خیلی مشتاق بودیم برای رفتن و تهیه مستند برای آزادسازی و تبادل در فوعه و کفریا. این اعلام آمادگی را کرده بودیم. با رایزنی‌هایی که انجام شد، این مسیر برای ما مهیا شد. زمان تبادل چندوقتی بود که عقب می‌افتاد. از طریق دوستانی که کار عملیاتی انجام می‌دهند متوجه زمان تبادل شدیم. قصه تبادل برای من خیلی عجیب بود که چطور امکان دارد دشمن اجازه دهد مثلا یک اتوبوس از آنها را بفرستیم و 2 اتوبوس از مردم فوعه و کفریا آزاد شوند. برایم عجیب بود که آنها چطور توانستند این را قبول کنند و مذاکره کنند و این تبادل صورت گیرد. این سوال تا لحظه حادثه‌ای که برای کودکان در لحظه تبادل اتفاق افتاد و انفجاری که صورت گرفت و اینها بی‌گناه پرکشیدند، در ذهن من بود. استرس داشتم و نمی‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد. آنجا ما به عینه شاهد بودیم که این دشمن اصلا قابل اعتماد نیست. چون این اتفاق خودش یک مذاکره و پای میز مذاکره رفتن بود. نیروها سعی داشتند با کمترین تلفات و بدون خونریزی این تبادل صورت گیرد و جلوی وحشی‌گری آنها با مذاکره قدعلم کنند. اما متاسفانه دیدیم که مذاکره هیچ فایده‌ای نداشت و اینها نامردی کردند.
مستند شما در عین اینکه یک مستند در حوزه جنگ و حوزه بحران هست، یک مستند «صلح» هم هست. به نظر شما اساسا امکان مستندسازی صلح در جایی مثل سوریه وجود دارد، در حالی که طرف مقابل داعش هست؟امکان مستند صلح در سوریه هست. همه به دنبال صلح هستند. اما دشمن اینقدر وحشی و نامرد هست که باید جلویش با اسلحه ایستاد. در عین حال باید بگویم حتی برای کسانی که می‌خواهند کار ضدجنگ بسازند، آنجا پر از سوژه برای مستند صلح است. برای ساخت این کار و تدوینش من سعی‌ام بر آن بود که مخاطب این کار طیف وسیعی باشند و آن رنگ و بوی انسانی را داشته باشد. محوریت کار هم البته مردم و انسان‌های بی‌گناه این ماجرا بودند.
شما قصه یک انتظار را روایت می‌کردید و قصه وصال و رسیدن اعضای خانواده به هم. خودتان چقدر در این ایام که مستند را تولید می‌کردید اضطراب این انتظار را داشتید. در واقع آیا شما هم مثل مردم انتظار می‌کشیدید؟درباره انتظار باید بگویم که ما یک هفته بود منتظر تبادل بودیم. آنها امروز و فردا می‌کردند. برای خودم این حس به وجود آمده بود که چطور ممکن است کسی 2 سال منتظر دیدن خانواده‌اش باشد و این عذاب‌آور بود. هرلحظه هم اینها ممکن بود خبر شهادت خانواده‌های خود زیر خمپاره و شبیخون و تک‌تیراندازی‌های دشمن را بشنوند. وقتی می‌رفتیم و با اینها صحبت می‌کردیم این انتظار در ما هم تشدید می‌شد. یکی‌شان می‌گفت: زنم در اتوبوس‌ها و میان دشمن است. دیگری می‌گفت خواهرم آمده اما برادرم مانده تا از شهر دفاع کند. خیلی برای ما دردآور بود و ما هم این چشم‌انتظاری را درک می‌کردیم.
تلخ و شیرین‌هایی را در فیلم نشان دادید؛ از رسیدن خبر شهادت فرزندی به پدرش تا وصال زن و شوهری که 2 سال از هم دور بودند. خیلی این صحنه‌ها واقعی و ملموس بود. خودتان احساساتی نمی‌شدید؟بعد از آمدن اسرا، در جایی در راش‌هایی که ضبط کردم صدای گریه خودم هم هست. در آغوش کشیدن‌ها و وصال‌ها و شاهد انتظار آدم‌های مختلف بودن‌ها تجربه حسی متفاوتی بود. اتفاق‌هایی که ما شاهد بودیم، بشدت تاثیرگذار بود. ما واقعیت را می‌دیدیم. به حدی که الان بعد از گذشت چندوقت از آن کار و در مرحله تدوین، زمانی که شبانه‌روز در حال تدوین و نگاه کردن راش‌ها بودم، تاثیرش همراه من است. هر بار که می‌نشینم فیلم را می‌بینم، صحنه‌هایش برایم دردناک است تا جایی که خواب راحتی ندارم و هنوز به آنها فکر می‌کنم. بیش از 15 بار کار را دیده‌ام و هر بار که می‌بینم گریه می‌کنم.
هدف‌تان از پایان‌بندی مستند چه بود؟ منظورم بازی بچه‌هاست و دیالوگ‌هایی که دارند.درباره پایان‌بندی کار، لطف خدا بود که این تصاویر را ضبط کنیم. این تصاویر به ما نشان می‌دهد که این مقاومت چطور در جان این بچه‌ها نشست. با دیدن آن همه تلخی و شیرینی نیاز داشتیم در پایان فیلم صحنه‌ای امیدبخش ببینیم. بازی کردن بچه‌ها نشان می‌دهد چطور نسل یاینده این خطه می‌خواهند جلوی دشمن بایستند.
چرا اسم این مستند را «باصبر؛ زندگی» گذاشتید؟در تجربه نبل و الزهرا، ما می‌خواستیم بگوییم اینها با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند اما باز زندگی جریان دارد. درباره فوعه و کفریا «با صبر؛ زندگی» را انتخاب کردیم. مظلومیت و سخت‌ترین مصیبت‌ها را شاید بتوان گفت این مردم در جریان 6 ساله مبارزه با تکفیری‌ها و 2سال محاصره کامل کشیدند اما صبر کردند و به زندگی ادامه می‌دهند. علاوه بر اینکه محاصره بودند و آن کودک‌کشی که انجام شد، اینها سخت‌ترین مصیبت‌ها را داشتند. در کمپ هم که بودیم صبوری اینها را حس می‌کردیم.هم‌نشینی در ضیافت سریال‌های خاطره‌ساز به میزبانی تلویزیون
همیشه چنین بوده که کارنامه یک‌ساله تلویزیون با میزان موفقیتش در جلب‌نظر مخاطبان در دو مقطع زمانی مهم تعطیلات نوروز و ماه مبارک رمضان سنجیده می‌شود. درواقع همیشه و در تمام این سال‌ها تلویزیون کوشیده در این دو مقطع مهم زمانی با نمایش سریال‌ها و دیگر برنامه‌های جذاب مناسبتی اوقات شیرینی برای مخاطبانش در سراسر کشور رقم بزند. در نگاهی دیگر از این زاویه اگر بخواهیم خاطره‌ساز‌ترین سریال‌های تلویزیون در سال‌های اخیر را انتخاب کنیم، بی‌شک بیش از نیمی از فهرست تنظیم‌شده اختصاص خواهد داشت به سریال‌های مناسبتی ماه‌رمضان که همواره طبق قانونی نانوشته بیشترین انرژی تلویزیون و مدیران و دست‌اندرکارانش صرف جلب رضایت بینندگان در این ایام شده است. می‌توان گفت تماشاگران تلویزیون در این یک ماه فرصت بهتر، مناسب‌تر و بیشتری برای گذراندن پای جعبه جادو دارند.

از دیگر سوی، به دلیل حس‌و‌حال معنوی ویژه بینندگان در این ماه، می‌توان گفت تماشاگران از گیرندگی مناسب‌تری نیز برای مفاهیم معنوی که وجود و هستی سریال‌های ماه رمضان بر پایه چنین مفاهیمی ساخته می‌شوند، بهره‌مند هستند. به همین دلیل هم هست که مرور ذهنی سریال‌هایی از این جنس همواره لحظات شیرینی را باعث می‌شود. لحظاتی شیرین و زیبا از تک‌تک سریال‌هایی که تماشاگران اوقات‌شان را با آنها گذرانده‌اند و یک ماهی با داستان‌ها، شخصیت‌ها، حال‌وهوا و البته مضمون و مفهوم آنها سر کرده‌اند...الان که روزهای میانی ماه مبارک رمضان را پشت‌سر گذاشته و به شب‌های قدر رسیده‌ایم، برای مزمزه‌کردن شیرینی خاطراتی که شماری از این سریال‌ها در دل و یاد ما کاشته‌اند، برای لذت‌بردن دوباره و چندباره از مفاهیم و مضامینی که این سریال‌ها در دل و ذهن ما کاشته‌اند و برای به یاد آوردن دوباره و چندباره شب‌هایی که پای آنها افطار کرده‌ایم، مطلب زیر می‌کوشد مروری داشته باشد بر خاطره‌ساز‌ترین سریال‌هایی که همه ساله در این ماه روانه آنتن شده است. طبیعی است اگر در این میان ذهن یاری نکند و یکی دو مورد از قلم افتاده باشد یا بین انتخاب‌های فردی هر کسی با این فهرست تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. اما به‌هرحال چه با تک‌تک انتخاب‌های این فهرست خاطره‌انگیز موافق باشید یا نه؛ فهرستی که در پی می‌آید شامل بیشترین کارهای موفق سال‌های اخیر است. سریال‌هایی که البته این روزها جای خالی‌شان بیشتر از همیشه احساس می‌شود. چه، اگر شما هم با نگارنده هم‌عقیده باشید که امسال برای چندمین‌ سال متوالی تلویزیون عاجز از تولید سریالی با قابلیت تاثیرگذاری معنوی و درگیرکردن دراماتیک بینندگان نشان داده، یا نه؛ باز هم نمی‌توانید این نکته بدیهی و البته ناراحت‌کننده را انکار کنید که کمبود چنین سریال‌هایی به‌خصوص در این روزها بیشتر و بهتر از همیشه احساس می‌شود و بیشتر و بهتر از همیشه آزار می‌دهد که چرا تا این حد چنته تلویزیون خالی شده است...
او یک فرشته بود
سریال متقدم اغما که توسط علیرضا افخمی در ماه رمضان‌ سال۱۳۸۴ روی آنتن شبکه دو سیما رفت، چنان گل کرد که برخی حرف‌ها و لحظاتش در زمان نمایش سریال کارکردی شبیه به ضرب‌المثل‌های قدیمی یافت و برخی تا امروز نیز امتداد یافته است. در سریال «او یک فرشته بود» حسن جوهرچی، بهاره افشار، مرتضی ضرابی، مریم کاویانی و ثریا قاسمی تیم بازیگران مجموعه را تشکیل می‌دادند. او یک فرشته بود داستانی ظاهرا ساده و ملودراماتیک داشت با محور روابط زن و شوهر که زن سومی این رابطه را به بحران رهنمون می‌شود. راز موفقیت این موفق‌ترین سریال کارنامه علیرضا افخمی نیز جز این نبود: بازتولید مثلث عشقی همیشه پرطرفدار در تاریخ ادبیات دراماتیک در بستر مفاهیم و باورهای مذهبی که ترکیب بدیعی را برای لذت‌بردن زنان روزه‌دار خانه‌دار و دیگر دوستداران سریال‌های سبک تلویزیون حاصل آورده بود. در ابتدای سریال حسن جوهرچی را در قالب مردی مومن و متدین می‌دیدیم که رابطه‌ای غبطه‌انگیز با همسر و فرزندانش دارد تا این‌که در یک ماجرای تصادف پای زنی دیگر به خانه او باز می‌شد و هر چه سریال پیش می‌رفت، متوجه می‌شدیم درواقع پای شیطان به ماجرا باز شده؛ تا هم ترکیب لازم برای محبوبیت هرچه بیشتر سریال را رقم زند و هم این‌که سریال با فضای مذهبی ماه مبارک رمضان نیز همخوانی پیدا کند. خلاصه داستان سریال چنین بود: بهزاد که زندگی خوبی دارد، با زنی تصادف کرده و او را به خانه می‌آورد. بعد به تدریج می‌دیدیم که حرکات عجیبی از این زن که فرشته نام دارد، سر می‌زند و درنهایت موجب می‌شود بهزاد و همسرش رعنا تا پای طلاق بروند. اما پس از مدتی بهزاد در آستانه تباهی و تلاشی با توجه به رهنمودهای روحانی محل و سخنان فرزندانش متوجه می‌شد که فرشته در اصل شیطان است و سپس به درگاه خدا توبه و از گناهانش اظهار پشیمانی می‌کند. این داستان در آن زمان و برای نخستین‌بار دستمایه مناسبی بود برای کارگردان تا با نمایش لحظات تاثیرگذار ماورایی از حضور روزمره شیطان در زندگی‌های افراد، سریال را بدل کند به یکی از بهترین و موفق‌ترین نمونه‌هایی که می‌تواند در مناسبت‌هایی چون ماه رمضان مردم را پای جعبه جادو جمع کند...
میوه ممنوعه
یکی از بهترین سریال‌های مذهبی و قرآنی تلویزیون ایران در تمام طول فعالیتش که حسن فتحی همیشه موفق و کاربلد آن را جلوی دوربین برده بود، داستان فردی متدین به نام حاج یونس (علی نصیریان) را روایت می‌کرد. حاج یونس تاجر پولداری است که به اصول دینی اعتقاد دارد و اهل حرام و حلال است، اما با ورود دختری جوان به زندگی‌اش و عشقی که در دل حاج یونس کاشته می‌شود، حاج آقا درگیر ماجراهایی می‌شود که یادآور ضرب‌المثل عشق پیری و رسوایی پس از آن است. این مجموعه که می‌شد آن را اقتباسی آزاد از داستان شیخ صنعان نامید، بنا به توصیف کارگردانش حسن فتحی راوی آدم‌های خاکستری بود و همین هم باعث شد به دل تماشاگران بنشیند. در میوه ممنوعه علی نصیریان، گوهر خیراندیش، ‌هانیه توسلی، هرمز هدایت، طناز طباطبایی، نیما رئیسی و امیر جعفری به ایفای نقش پرداخته بودند.
زیرزمین
شبکه سوم مجموعه زیرزمین را به کارگردانی علیرضا افخمی، تهیه‌کنندگی بهروز مفیدی و نویسندگی علیرضا بذرافشان برای ماه رمضان‌ سال ۸۵ تهیه کرد. در این مجموعه فتحعلی اویسی، ابوالفضل پورعرب، بهاره رهنما، مهتاج نجومی، سروش صحت، رضا توکلی، مرجانه گلچین، مهران رجبی، صدرالدین حجازی و بهمن دان بازی داشتند و داستانش روایتگر زندگی سه شریک بود که براساس یک نقشه قبلی و کاملا حرفه‌ای موفق به کلاهبرداری چند میلیاردی می‌شوند، اما...
صاحبدلان
سریال صاحبدلان به کارگردانی محمدحسین لطیفی هم به لحاظ مخاطب و هم از دید صاحب‌نظران مورد توجه قرار گرفت. این قصه قرآنی که از آن به‌عنوان یکی از موفق‌ترین تلاش‌ها در به تصویر کشیدن روایات قرآنی یاد می‌شود، با بازی حسین محجوب، محمد کاسبی، باران کوثری، پوریا پورسرخ، برزو ارجمند، حمید ابراهیمی، سیروس گرجستانی، ثریا قاسمی، اردلان شجاع‌کاوه،‌ هایده حائری، مهران رجبی و محسن قاضی مرادی از جایی آغاز می‌شود که صحاف پیر و متدینی به اسم سیدخلیل صحاف‌زاده به دلیل کهولت سن، کار صحافی را رها می‌کند و مشغول خریدوفروش کتاب‌های قدیمی و خطی می‌شود. او با نوه‌اش دینا که دانشجوی رشته فیزیک است، اختلافاتی دارد و پسرش محمود هم بر سر سهم‌الارثش با پدر و دینا کشمکش دارد. تمام اینها روند را به جایی می‌رساند که ترجمان تصویری یکی از مشهورترین قصه‌های قرآن را در دنیای امروز شاهد باشیم؛ آن‌جا که صحاف پیر چیزی مثل کشتی نوح ساخته و... از نکات مهم صاحبدلان دیالوگ‌نویسی کار بود که در زمان خودش خیلی موفق شد و بخش اعظمی از گفت‌وگوهای روزمره مردم را به خود اختصاص داد...
اغما
شاید به‌یادماندنی‌ترین سریال ماه رمضانی تمام این ١٥-١٠ سال اخیر این سریال ۳۰ قسمتی به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی رضا جودی باشد که از شبکه اول سیما در ماه رمضان ۱۳۸۷ پخش شد. این سریال که در زمان خودش در نظرسنجی سایت صداوسیما به‌عنوان محبوب‌ترین سریال تلویزیونی ماه رمضان ۸۶ شناخته شد، با داستانی متفاوت و عجیب و رویکرد جسورانه کارگردان و البته طراح و نویسنده سریال در قایل‌شدن جسمیت به شیطان، نه‌تنها محبوب همگان شد که بحث‌های جدی مذهبی و معنوی زیادی را در رسانه‌های گوناگون باعث شد. اغما داستان دکتر طه پژوهان با بازی امین تارخ را دنبال می‌کند که یک پزشک فوق‌متخصص جراحی مغز و اعصاب است. او به دلیل جراحی‌های موفقیت‌آمیزش روی رزمندگان در جبهه‌ها به پنجه‌طلایی مشهور است. دکتر پژوهان در آغاز سریال به دلیل بیماری حاد همسرش مولود بر سر دوراهی قرار دارد؛ از طرفی عرف پزشکی مانع جراحی همسرش توسط او است و از سوی دیگر مولود اصرار دارد که فقط توسط پژوهان جراحی شود. همزمان با این تردیدها، ناگهان سروکله یکی از آشنایان قدیم دکتر پیدا می‌شود که حضور او اتفاقات هولناکی را در زندگی دکتر و اطرافیانش باعث می‌شود...اگر روزهای پخش این سریال یادتان باشد، پس قطعا می‌دانید که چقدر بازی حامد کمیلی در اغما که یکی از نخستین و البته دیده‌شده‌ترین بازی‌هایش در کارنامه‌اش می‌تواند باشد، گل کرد. او در اغما در نقش الیاس، آشنای دیرین سریال، آمیزه‌ای غریب بود از فرشته و شیطان. موجودی فرشته ظاهر و شیطان‌خو که مضمون ماورایی سریال را این هم‌نشینی بارور‌تر می‌کرد. همچنین کارگردانی متظاهرانه سیروس مقدم در یکی از معدود تلاش‌های موفقش که بسیار با فضای رازآلود و ماورایی اغما همخوان شده بود...
متهم گریخت
یکی از موفق‌ترین سریال‌های رضا عطاران پیش از هجرت فعلا همیشگی به سینما؛ با بازیگرانی چون سیروس گرجستانی، مریم امیر جلالی، سعید آقاخانی و علی صادقی؛ که داستان‌ هاشم آقا و خانواده‌اش در شهرستانی نه‌چندان دور را روایت می‌کرد. آنها که زندگی ساده‌ای داشتند، به دلایلی به تهران مهاجرت می‌کنند و این آغاز ماجراهای خنده‌دار و عجیب‌وغریب آنهاست که یکی از جذاب‌ترین و مفرح‌ترین سریال‌های تمام این سال‌ها را شکل می‌بخشد. در تهران روند اتفاقاتی که برای‌ هاشم و خانواده‌اش رخ می‌داد، دارای چنان تنوعی بودند که نه‌تنها تماشاگر را با اشتیاق پای تماشای هر قسمت می‌کشاند، بلکه با رویکرد هوشمندانه کارگردان در دوری گزیدن از هر نوع شعاردادن، آنها را گام‌به‌گام با مفاهیم اغلب اخلاقی مستور در تک‌تک لحظات داستان ارتباط می‌داد. لحظات شوخ و شنگ و خنده‌دار متهم گریخت در روند پیشرفت خود، همچنین نشان می‌دادند که رضا عطاران چه قابلیت‌های کشف‌نشده‌ای در شوخی‌آفرینی و خنده گرفتن از بدعنق‌ترین تماشاگران دارد. می‌توان گفت این سریال اگرچه در ظاهر نزدیکی چندانی به سریال‌هایی که در اذهان مردم به سریال‌های ماه رمضانی شناخته شده بودند، نداشت، اما از نظر تاثیرگذاری بر تماشاگرانش هنوز که هنوز است سریالی در ماه مبارک ساخته نشده که بتواند میزان گستردگی و فراگیری تماشاگران متهم گرخت را تکرار کند. جالب این‌ است که بعد از متهم گریخت خود رضا عطاران نیز نتوانست از مرزهایی که این سریال ترسیم کرده بود، فراتر برود. درواقع کار بعدی عطاران که بزنگاه نام داشت، با آن‌که نوع خاص نگاه کمیک عطاران را تثبیت کرد و حتی ارتقا بخشید؛ اما آشکارا نتوانست حتی به ‌درصدی از میزان اثرگذاری این سریال نیز دست یابد. درواقع و البته متاسفانه، بزنگاه با این‌که بهترین و کامل‌ترین سریال عطاران محسوب می‌شود، به واسطه شوخی با اتفاقات و مسائلی که خط‌قرمزی قلمداد می‌شد، محبوبیتی همپای ارزش‌هایش به دست نیاورد و بعدتر هم که خود عطاران نیز از تلویزیون کناره گرفت، متهم گریخت همچنان در نقطه بالای کارنامه تلویزیونی این سریال‌ساز موفق، دست نخورده باقی ماند...روایت بازیگر فیلم رگ خواب از حضور در شب‌های قدر/امسال برای شب‌ زنده‌داری به محل قدیمی پدری می‌روم
کوروش تهامی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون درخصوص حضور خود در مراسم شب‌های قدر گفت: من از قدیم در این مراسم شرکت کرده‌ام و این روزها هم اگر کار و فیلمبرداری اجازه دهد هنوز هم با علاقه و عشق در این مراسم شرکت خواهم کرد.بازیگر فیلم "رگ خواب" درباره شب‌های قدر امسال افزود: امسال سریالی به من پیشنهاد شده که فیلمبرداری آن در خارج از تهران رقم خواهد خورد ولی اگر تا این شب‌ها کار شروع نشده باشد با شور و با کمال میل به شب زنده‌داری شب‌های قدر خواهم پرداخت.وی از حضور در محله دوران کودکی‌اش برای حضور در مراسم شب‌های قدر خبر داد و تتصریح کرد: از کودکی در محله قدیمی پدری‌ام این مراسم را به جا می‌آوردیم و به امید خدا امسال هم در همین محل و یا یکی دیگر از محله‌های قدیمی نیاوران شب قدر را سحر می‌کنم.تهامی با تسلیت به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) خاطرنشان کرد: من هم به نوبه خود شهادت امام اول شیعیان امام علی (ع) را به تمامی دوستداران و دلدادگان آن حضرت تسلیت عرض می‌کنم. اگر زنده باشم هر ساله و همیشه در شب‌های قدر به عزاداری و خلوت با خدا مشغول خواهم بود. این حضور همواره برای من افتخاری بزرگ است.برش‌هايي از حضور سينماي ايران در جهان
گلاب آدینه، بازیگر سینمای ایران، جایزه بهترین دستاورد هنری را برای بازی در فیلم سینمایی «آبجی» از جشنواره بین‌المللی فیلم بروکلین در نیویورک کسب کرد و او همچنین قصد دارد در برنامه نمایش‌نامه‌خوانی آثار اسماعیل خلج همکاری کند. به گزارش روابط‌عمومی فیلم «آبجی»، گلاب آدینه، بازیگر سینمای ایران، توانست جایزه بهترین دستاورد هنری را از بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم بروکلین برای نقش‌آفرینی در فیلم «آبجی»، ساخته مرجان اشرفی‌زاده، دریافت کند. فیلم سینمایی «آبجی» نهمین حضور بین‌المللی خود را با نمای

منبع: بولتن نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۰۴۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به ۳ سریال جدید تلویزیون

سه سریال «رخنه»، «آقای قاضی؛ شعبه ۱۲۱» و «بدل» در ژانرهای امنیتی، اجتماعی و کمدی از شبکه‌های یک، دو و سه سیما روی آنتن می‌روند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، علی غفاری و حمیدرضا غفاری، سجاد مهرگان و علیرضا مسعودی به عنوان کارگردانان سه سریال‌ تلویزیونی محسوب می‌شوند که در ژانرهای امنیتی، اجتماعی و کمدی از شبکه‌های یک، دو و سه سیما روی آنتن می‌روند.

نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، خسرو شهراز، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالی تبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران و علیرام نورایی، بهزاد خلج، شهرام قائدی، هادی عامل هاشمی، داریوش سلیمی، اصغر حیدری، ساعد هدایتی، اشکان اشتیاق بازیگرانی هستند که در قالب این سه سریال از قاب تلویزیون دیده می‌شوند.

سریال «رخنه» از شنبه هفته آینده 15 اردیبهشت‌ماه هر شب ساعت 22 و 15 دقیقه از آنتن شبکه یک سیما روانه آنتن می‌شود.

فصل دوم مجموعه آقای قاضی با عنوان «آقای قاضی؛ شعبه 121» پنجشنبه ـ 13 اردیبهشت ماه ـ آغاز می‌شود و پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها میهمان مخاطبان شبکه دو سیما خواهد بود.

زمان پخش سریال «بدل» بعد از اتمام سریال «هفت سر اژدها» اعلام شده است. با توجه به اینکه تاکنون 39 قسمت از این سریال پخش شده، سریال «بدل» اواخر ماه اردیبهشت روی آنتن شبکه سه می‌رود.

«رخنه» سریالی امنیتی با محوریت هوافضا

سریال «رخنه» تولید جدید مرکز سیمافیلم با محوریت هوافضا و با هدف نمایش توان علمی و دفاعی کشورمان از شنبه 15 اردیبهشت ماه راهی آنتن تلویزیون می‌شود.

داستان سریال «رخنه» که در 30 قسمت تولید شده مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که بر روی موشک های ماهواره بر و فضایی تحقیق می کند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان مواجه می‌شود.

در این سریال بازیگرانی همچون نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، خسرو شهراز، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالی‌تبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران و علیرام نورایی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

کارگردانی سریال «رخنه» را در ابتدا علی غفاری بر عهده داشته است و پس از وی، حمیدرضا لوافی کار این مجموعه را ادامه دادند.

دیگر عوامل مجموعه «رخنه» مریم امینی نویسنده، شهرام نجاریان مدیرتصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامه‌ریزی، شهرام متولی باشی صدابردار، هومن معصومی طراح صحنه‌اند و حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی مشترکا کار تدوین را انجام داده اند و آلبرت آراکلیان موسیقی این سریال را ساخته است.

سریال «رخنه» قرار است از شنبه 15 اردیبهشت‌ماه هر شب ساعت 22 و 15 دقیقه پخش شود.

بدقولی کنداکتوری تلویزیون این بار با برنامه «هفت»

بهزاد خلج دوباره «آقای قاضی» می‌شود

فصل دوم مجموعه «آقای قاضی» با عنوان «آقای قاضی؛ شعبه 121» تولید گروه نمایشی مرکز سیمرغ روانه آنتن شبکه دو سیما می‌شود.

در این فصل «بهزاد خلج» که همچنان نقش آقای قاضی را ایفا می‌کند وارد یک شعبه جدید به نام شعبه 121 می‌شود و با داستان‌هایی متفاوت به جنبه‌های دیگری از آموزه‌های حقوقی می‌پردازد.

در فصل دوم این مجموعه، آقای قاضی به پرونده‌هایی پیچیده‌تر با موضوعاتی مختلف خواهد پرداخت. کارگردانی این مجموعه همچون فصل اول با سجاد مهرگان و سرپرستی نویسندگان آن سیدمحمد حسینی است.

فصل دوم مجموعه «آقای قاضی» با عنوان «آقای قاضی؛ شعبه 121» از هفته جاری پنجشنبه، 13 اردیبهشت پنجشنبه و جمعه‌ها از شبکه دو سیما روی آنتن می‌رود.

«بدل» سریال طنز تلویزیون

سریال «بدل» قرار است بعد از سریال «هفت سر اژدها» به روی آنتن شبکه سه سیما برود.

در این سریال بازیگرانی همچون شهرام قائدی، هادی عامل هاشمی، داریوش سلیمی، اصغر حیدری، ساعد هدایتی، اشکان اشتیاق، فرزانه سهیلی، ابوالفضل رجبی و پریسا مقتدی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«بدل» به کارگردانی و نویسندگی علی مشهدی (علیرضا مسعودی) و به تهیه‌کنندگی رضا نصیری محصول سیما فیلم است و در فضایی طنز به تحول انسان پرداخته است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ببینید | سکانس جنجالی سرو مشروبات الکی در سریال خبرساز تلویزیون!
  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
  • تصویری دیده نشده از علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم
  • فیلم | ماجرای کم شدن لول های تریاک در سریال آینه عبرت | مواد مخدر مصرفی آتقی واقعی بود!
  • اعضای هیئت انتخاب رویداد استارت‌آپی فیلمنامه نویسی منصوب شدند
  • تلویزیون «جام‌جم» را تعطیل کرد؟
  • نگاهی به ۳ سریال جدید تلویزیون
  • هیئت انتخاب رویداد استارت‌آپی فیلمنامه‌نویسی مشخص شدند
  • آیین پاسداشت استاد سعید امیر سلیمانی هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون